برای شروع یک پروژه تحقیقاتی باید در ابتدا موضوع کار خود را انتخاب کنیم.
معیارهای انتخاب یک موضوع تحقیقاتی چیست؟
1- موضوع باید مناسبت داشته باشد:
یعنی جزء اولویتهای بهداشتی و درمانی منطقه بوده و هرچه رنج موجودات مبتلا و عوارض اقتصادی و بهداشتی بالاتر باشد موضوع در اولویت بالاتری قرار میگیرد مثلاً کیست هیداتیک که انتشارش وسیع بوده و تعداد زیادی از موجودات و انسانها به آن مبتلا هستند و در سال خسارات اقتصادی را وارد کرده و روش درمانی برای فرد مبتلا، جراحی است که هزینه بسیار بالایی دارد.
2- اجتناب از دوبارهکاری در موضوع طرح:
برای اینکه بدانیم موضوع مورد تحقیق ما تکراری است یا خیر و آیا ارزش تحقیقمبتلا هستند و در سال خسارات اقتصادی را وارد کرده و روش درمانی برای فرد مبتلا، جراحی است که هزینه بسیار بالایی دارد.
2- اجتناب از دوبارهکاری در موضوع طرح:
برای اینکه بدانیم موضوع مورد تحقیق ما تکراری است یا خیر و آیا ارزش تحقیق دارد یا خیر باید یک بررسی متون داشته باشیم که با توجه به امکانات موجود و در دسترس کار بسیار ساده است ما میتوانیم با مراجعه به مقالات داخلی و خارجی، خلاصه کنگرهها تماس با سایر محققینی که درخصوص موضوع پژوهش یا موضوعات مشابه کار کردهاند و همچنین استفاده از اینترنت و بانکهای اطلاعاتی پزشکی که اخیراً تعدادی از آنها در سایت دانشگاه علوم پزشکی کردستان در دسترس میباشد نظری اجمالی به کارهای سایر محققین داشته باشیم البته ذکر این نکته لازم است که زمانی میگوئیم یک موضوع تکراری که تمام ابعاد و موضوع مثل هم باشند. ولی اگر از نظر زمانی یا مکانی با هم متفاوت باشند (بخصوص در مطالعات اپیدمیولوژیک) دیگر موضوع تکراری نخواهد بود.
3- موضوع قابلیت اجراء را داشته باشد:
یعنی آیا تمام امکانات و شرایط لازم جهت انجام تحقیق درخصوص موضوع مذبور در آن مکان فراهم است یا خیر؟ و یک موضوع حتی اگر تمام ویژگیهای لازم را داشته باشد اما قابل انجام نباشد موضوع خوبی نخواهد بود.
4- کاربردی و مناسب با زمان و مقرون به صرفه باشد:
عملاً مطالعاتی در اولویت پژوهشی قرار دارند که با حداقل هزینه جنبه کاربردی داشته و نتیجه آن برای برنامهریزان و مدیران در جهت تأمین سلامت جامعه در زمان حال یا آیندة نزدیک مفید واقع شود.
5- نداشتن موانع اخلاقی:
در مطالعاتی که در آن جامعة مورد مطالعه انسان بوده و مداخلهای بر سوژههای انسانی صورت میگیرد، رضایتمندی و حفظ حرمت انسانی و محرمانه نگاه داشتن اطلاعات بسیار ضروری است.
6- مقبولیت سیاسی و فرهنگی:
موضوع مورد مطالعه باید مورد پذیرش فرهنگ و عرف جامعه بوده و هیچگونه تضادی با سیاست کشور نداشته باشد.
نکات مهم در نوشتن عنوان موضوع:
عنوان موضوع از همة قسمتهای کار بیشتر خواننده دارد پس در انتخاب عنوان باید دقت کرده و به نکات زیر توجه کرد.
1- عنوان نباید خیلی کوتاه و یا خیلی طویل باشد.
2- دربرگیرندة تمام محتویات کار تحقیقاتی باشد.
3- از به کار بردن مخففها، اصطلاحات و کلمات غیر مصطلح و کلمات انگلیسی که معادل فارسی دارند اجتناب شود.
4- به صورت خبری نوشته شده و از عناوین اختصاری استفاده نشود.
5- سال و مکان انجام تحقیق حتماً ذکر شود.
بیان مسئله یا مشکل (ضروری اجرای پژوهش)
بیان مسئله باید مختصر و دقیق (حداکثر 1 صفحه) و با ذکر منابع نوشته شده و در نگارش آن به نکات زیر توجه کرد.
1ـ مسئله و مشکل چیست؟ با جملاتی کوتاه و شیوا ماهیت، شدت، وسعت و عوامل موثر بر مسئله را ذکر کنید .
2ـ به پیامدهای مسئله و خطرات ناشی از آن اشاره کنید؟
3ـ چرا انجام پژوهش مورد نظر لازم است و با توضیح و ارائه راه حل، اهمیت موضوع طرح و ضرورت آن را توجیه نمائید.
نکته: بلافاصله پس از بیان مسئله باید تمام مخففها و اصطلاحات و منابع مورداستفاده در پائین بیان مسئله توضیح و نوشته شوند.
بررسی متون (منابع)
در بررسی متون با مراجعه به کتب، مجلات داخلی و خارجی، تماس با سایر محققین و استفاده از بانکهای الکترونیک داخلی و خارجی میتوان مروری بر مطالعات سایر محققین در زمینه کار خود یا مشابه آن داشت و با مطالعه آنها از تجربیات و نتایج بدست آمده استفاده کرده و از متدولوژی طرح، روشهای نمونهگیری و آتالیزهای آماری آنها در جهت تحقق انجام یک تحقیق مفید و درست بهره برد.
نکته: در پایان این قسمت نیز ذکر منابع ضروری میباشد (حداقل 3 منبع)
اهداف، سئوالات، فرضیات (با توجه به موضوع پژوهش)
اهداف یک پروژه تحقیقاتی خلاصه آنچه که باید با انجام مطالعه به آن برسیم را بیان میکند.
1ـ هدف کلی:
آنچه که مطالعه به طور کلی به آن دست خواهد یافت را هدف کلی میگویند و هدف کلی در واقع همان عنوان مطالعه است با این تفاوت که با لغتهای قابل اندازهگیری مثل «تعیین یا شناخت» که معنی و کاربرد دقیق و واضحتری دارند شروع میشود.
مثال: عنوان موضوع: بررسی میزان شیوع بیسوادی در جمعیت روستایی استان قزوین در سال 1385
هدف کلی:
تعیین میزان شیوع بیسوادی در جمعیت روستایی استان قزوین در سال 1385
2ـ اهداف اختصاصی (ویژه یا جزیی):
این اهداف باید واقعبینانه مطرح شده و به آنچه که مطالعه برای حل آن طرحریزی شده متمرکز باشند. اهداف جزئی در واقع جزئی از هدف کلی بوده و اگر به خوبی تنظیم شوند ما را هم چنین به طراحی روش تحقیق و نحوه گردآوری، تجزیه و تحلیل و تفسیر دادهها هدایت خواهند نمود.
هدف جزئی:
نباید از قالب هدف کلی خارج بوده و باید به جنبههای اساسی مطالعه محدود باشد.
در اهداف جزئی هم باید از افعالی نظیر تعیین کردن، مقایسهکردن، اثباتکردن، محاسبهکردن و برقرارکردن استفاده کرد و از به کارگیری افعال مبهم نظیر فهمیدن، مطالعه کردن و اذعان کردن دوری نمود.
مثال: در مورد مطالعه بیسوادی که در هدف کلی مطرح شد، تعدادی از اهداف جزئی (اختصاصی) را میتوان چنین بیان کرد :
1ـ تعیین میزان شیوع بیسوادی در جمعیت روستایی استان قزوین بر حسب جنس
2ـ تعیین میزان شیوع کیست بیسوادی در جمعیت روستایی استان قزوین بر حسب میزان تحصیلات
نکته: در اهداف جزئی (اختصاصی) معمولاً دو نوع هدف با توجه به نوع مطالعه مطرح میشوند
1ـ اهداف توصیفی:
این اهداف معمولاً میزان شیوع و تعیین میانگین را میسنجد ونتیجه آن معمولاً به صورت اعداد بیان میشود
2ـ اهداف تحلیلی:
این اهداف معمولاً تعیین ارتباط و یا مقایسه دو موضوع را میسنجد و نتیجه آنها به صورت بلی یا خیر بیان میشوند.
مثال: ـ تعیین میانگین شیوع بیسوادی در جمعیت روستایی استان قزوین در سال 85 (هدف توصیفی)
ـ تعیین ارتباط بین شیوع بیسوادی و میزان تحصیلات در جمعیت روستایی استان قزوین در سال 85 (هدف تحلیلی)
3ـ اهداف کاربردی:
معمولاً در بعضی مطالعات هدف دیگری تحت عنوان هدف کاربردی وجود دارد که نحوه بکارگیری نتایج حاصله از بررسی تحقیقات را مشخص میکند و ساختار مشخصی ندارد.
نکته: ذکر این نکته لازم است که اهداف باید تمام قسمتهای مسئله را آنچنان که تحت عنوان بیان مسئله آورده شده است را در برگیرد. اگر مسئله تحقیق با دقت کافی بیان شده باشد تنظیم اهداف آسانتر خواهد بود.
ذکر سئوالات تحقیق و فرضیات:
در یک مطالعه توصیفی اهداف توصیفی به سئوالات توصیفی تبدیل میشوند که معمولاً جواب آنها عدد میباشد.
مثال: میزان شیوع بیسوادی در جمعیت روستایی استان قزوین در سال 85 بر حسب جنس چقدر است؟
در یک مطالعه تحلیلی اهداف تحلیلی به فرضیات تبدیل میشوند و یک فرضیه توضیح یا پیشگوئی این مسئله است که چرا یک یا چند عامل، عوامل دیگر را تحت تأثیر قرار میدهند.
بیان متغیرهای تحقیق و تعریف عملیاتی آنها:
متغیرهای یک تحقیق بسیار مهم بوده و در واقع قلب یک تحقیق میباشند. متغیرها در واقع دادههائی هستند که ما میخواهیم آنها را جمعآوری نموده و آنالیز کنیم.
به طور کلی متغیرها به دو دسته اصلی کمی و کیفی تقسیم میشوند و مبنای این تقسیمبندی این است که متغیرهای کمی مقادیر مختلف به خود میگیرند و متغیرهای کیفی حالات مختلف به خود میگیرند .مثال: سن یک متغیر کمی است و جنس یک متغیر کیفی .
متغیرهای کمی خود به دو دسته تقسیم میشوند :
1ـ کمی گسسته: بین دو عدد اعشار نمیگیرد مانند تعداد فرزندان
2ـ کمی پیوسته: بین دو عدد بینهایت عدد و اعشار میتواند قرار گیرد مثل قد بین 175 و 180 سانتیمتر .
متغیرهای کیفی نیز به دو دسته تقسیم میشوند :
1ـ کیفی اسمی: برتری ترتیبی بین حالات مختلف متغیر وجود ندارد مثل جنس یا شغل
2ـ کیفی رتبهای: برتری ترتیبی بین حالات مختلف متغیر وجود دارد مانند درجه بدخیمیها یا میزان تحصیلات .
مقیاسهای اندازهگیری متغیرها:
گاهی در هنگام ثبت متغیرها یا در موقع تحلیل آماری کمی بودن متغیر برای پژوهشگر مطلوب نبوده و او مایل است متغیر مربوطه را به مقیاسی درآورد که تعداد کمتری مقدار یا حالت بپذیرد مثلاً تبدیل متغیر سن به گروههای سنی یک مثال معمول است .به طور کلی برای متغیرها چهارنوع مقیاس مختلف تعریف شده است که عبارتند از:
1ـ مقیاس نسبتی: دارای صفر واقعی هستند و فاصلهها مساویند مثل قد، وزن
2ـ مقیاس فاصلهای: دارای صفر قراردادی هستند و فاصلهها کاملاً قراردادی میشوند مثل درجه حرارت
3ـ مقیاس ترتیبی: در این مقیاس ترتیب مقادیر قابل مشاهده است مثلاً وزن از کم به زیاد .
4ـ مقیاس اسمی: در این مقیاس نسبت مقادیر به هم، فواصل مقادیر و ترتیب آنها، هیچکدام مشخص نیست و هیچکدام به هم برتری ندارند و فقط کد یا شمارهای به آنها تعلق یافته است مثل کد 5 .
نکته: فقط2 مقیاس رتبهای و اسمی در ثبت متغیرهای کیفی استفاده میشوند .در مطالعات تحلیلی یک جنبه دیگر متغیرها نیز باید در نظر گرفته شود و آن مستقل یا وابسته بودن آنهاست.
متغیر مستقل یا علت: تغییرات آن تابع تغییرات متغیر دیگر نمیباشد .
متغیر وابسته یا معلول: تغییرات آن تابع تغییرات متغیر دیگری است.
مثال: «بررسی ارتباط استعمال دخانیات و ابتلا به سرطان ریه» در این عنوان استعمال دخانیات متغیر مستقل و سرطان ریه متغیر وابسته است.
متغیرهای مخدوشکننده: متغیرهایی هستند که با علت و معلول هر دو در ارتباط هستند و بر روی هریک از آنها تأثیر میگذارند مثلاً فرض کنیم که محققی میخواهد نقش سیگار را بر روی بیماریهای قلبی و عروقی مطالعه کند یکی از متغیرهای مخدوشکننده در این میان استرس میباشد که هم میتواند باعث بیماری قلبی شود و هم بر روی مصرف بیشتر سیگار اثر بگذارد. در مطالعات تحلیلی شناخت تمام متغیرهای مخدوشکننده از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است زیرا اگر اثر این متغیرها بر نتیجه مطالعه در مرحله نمونهگیری یا تحلیل آماری خنثی نشود نتایج حاصله قابل اطمینان نخواهد بود.
متغیرهای زمینهای: متغیرهای مربوطه به خصوصیات فردی جمعیت نمونه را متغیر زمینهای میگویند این متغیرها معمولاً در تمام مطالعات ثبت میشوند مانند سن، جنس، شغل، تحصیلات و وضعیت تأهل در برخی مطالعات این متغیرها نقش متغیر مستقل را بازی میکنند.
روش شناسی تحقیق:
در این مرحله نوع مطالعه (توصیفی یا تحلیلی)، جامعه موردنظر که تحقیق بر روی آنها صورت میگیرد را ذکر میکنیم در این مرحله بهتر است با کمک مشاور آمار یا مشاور روش تحقیق آگاه به تجزیه و تحلیل دادهها حجم نمونه و آنالیزهای آماری را مشخص کنیم و لازم نیست فرد مهارت لازم در این زمینه را داشته باشد.